باران مطالب

...اینجا هر چیزی میتونه باشه...

باران مطالب

...اینجا هر چیزی میتونه باشه...

حس غریب تنهایی
حسی که وجودش را در برگرفت
  تنهایی اش را به دست باد سپرد.
  اما....


لحظه های تنهابودن را در گوش شب نجوا کن


  آرزوهایت رادر لحظه های تنهایی جستجو کن

آرزوهایت را با ستاره ها بشمار

می گویند

مرداب تنهاست .........وتو تنهاتر ،

می گویند

مرداب تو را هم در برگرفته ،

غم غریب مرداب ،

غم پرنده ی گرفتار در مرداب,

حس غریب تنهایی ، حسی که وجود تورا در برگرفته

اماخود

با تو بودن را محبوس به بی تو بودن کرده ای

چه آرامش دوری ایست ....... در تمام لحظه ها ی آرامش ,حس مرداب تو رادارم.

 حس دریایی که از بی موجی به مرداب بودن رسیده است ،

نمی نویسم , چون می دانم هیچ گاه نوشته هایم را نمی خوانی!
حرف نمی زنم , چون می دانم هیچ گاه حرف هایم را نمی فهمی!
نگاهت نمی کنم , چون تو اصلاً نگاهم را نمی بینی!
صدایت نمی زنم , زیرا اشک های من برای تو بی فایده است!
فقط می خندم ...... چون تو در هر صورت می گویی من
دیوانه ام...

کلیپ بسیار خنده دار از آموزش حرفه ای رقص در کودکی

کلیپ جدید و خنده دار از آموزش حرفه ای رقص در کودکی به بچه های خود که هم اکنون میتوانید در یک فایل زیپ شده با فرمت ۳gp  دریافت نمایید.

دانلود

منبع

هرکی امد اینجا بی زحمت بنویسه وقتی دلش میگیره چه کارمی کنه....


پسر شناسی

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

شانس یکبار در خونه ادم رو میزنه ولی بد شانسی دستش رو از رو زنگ ور نمیداره


بدبختی هم که کلید داره هر وقت بخواد میاد تو ! اینه زندگی ما !


کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد.
کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد. پس
برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم
گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث
عذابش نشود.
مردم با سطل روی سر الاغ خاک می ریختند اما ... الاغ هر بار خاک های
روی بدنش را می تکاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا
می آمد، سعی می کرد روی خاک ها بایستد. روستایی ها همینطور به زنده
به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد
تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد ...
مشکلات، مانند تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب
داریم،
اول اینکه اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند
و دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود! وثابت کنیم که از یک
الاغ کمتر نیستیم.

مطمئن باشید این نوشته ها واقعیست:

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

گاهی دلت میخواد همه بغضات از تو نگاهت خونده بشه
 
 که جسارت گفتن کلمه هارو نداری
 

اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری و یه جمله مثله

 

 

:چیزی شده؟؟؟!
 

اونجاست که بغضتو با لیوان سکوتت سر میکشی

 

 

و با لبخند میگی:

 


نه هیچی...!

دارم واسه دختره توضیح میدم که هر وقت خط ایرانسلش شارژ نداره و با طرف کار واجب داره میتونه با یک کد عددی واسه طرف درخواست تماس مجانی بفرسته... بعد میپرسه یعنی فقط درخواست تماس میفرسته ؟ میگم پ نه پ اگه خواهش کنی ازشون درخواست ازدواج هم میفرسته  !!! !..